کوچه ای رو بود نامش معرفـــــــــــــــــــت،مردمانش بامرام از هر جهــــــــــــــــــــت،سیل امد کوچه را ویــــــــــــرانه کــــــرد،مردمش را با جهان بیگانه کرد،هرچه در انکوی بود از معرفت ،شست وبا خود برد سیل بی معرفت،از تمام کوچه تنها یک نفر ،خانه اش ماند و خودش جست از خطر،رسم وراه نیک هر جا بود و هست،ازنهاد مردم ان کوچه است،چونکه در اندیشه ام اینگونه ی ،حتم دارم بچه ی ان کوچه ی
پ.ن: مخاطب خاص دارد
نظرات شما عزیزان:
تاريخ : شنبه 12 تير 1393برچسب:, | 12:44 | نویسنده : شبگرد تنها | No Commente